یادی وطن
محمد اسحاق (ثنا) محمد اسحاق (ثنا)

به اقتفای سروده جناب شاعران گرامی جناب (فروغ) و (جوهر)سروده شده.

شب و روز یا دت ای وطن کردم

با غم و غصه و محن کردم

همچو مرغ فتاده از لانه

یاد گلزارو هم چمن کردم

من به گریه ز جور ظلم عدو

شکوه هر شب به خویشتن کردم

قدر شعر و نه شاعرست اینجا

ترک من شعر و هم سخن کردم

من ندیدم به غرب چون تو پری

شوق تو شوخی گلبدن کردم

ترک زیبا وطن ز مجبوری

زغم و زاغ و هم زغن کردم

خدمت آن نگار شیرینم

به دل و جان چو کهکن کردم

وصف شعر (فروغ) و (جوهر) را

دوش با یار انجمن کردم

آرزوی سعادت میهن

چون (ثنا) من به ذوالمنن کردم

 

 

به  استقبال غزل زیبای مرحوم استاد سید محمد (دروگر)

گله دارد

از ظلم بشر گبرو مسلمان گله دارد

پیراست و همه نسل جوانان گله دارد

با این همه دارایی و با این همه مکنت

افسوس به دارا که ز یزدان گله دارد

از آه دل و سینه سوزان یتیمان

از سوزش آن سینه بریان گله دارد

چندان ز غم درد وطن زار گریستم

از ریزش اشک دیده ای گریان گله دارد

خم گشته ز طوفان حوادث قدی سروی

این قامت خم گشته ز دوران گله دارد

از آتش مرمی و ز خم پاره  وهاوان

مردم همه از آتش سوزان گله دارد

ز این وضع که هر روزیکی حادثه آرد

هر لحظه دلم خون شده لرزان گله دارد

عمری ثنا با غم و اندوه فراوان

از سردی و بی مهری یاران گله دارد

ونکوور کانادا

۱۳-۱۰-۲۰۱۲

 


October 14th, 2012


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان